loading
در حال بررسی درخواست شما
توماس روسیچکی، قهرمان روزهای بزرگ آرسنال که می‌توانست حتی درخشان‌تر هم باشد
توماس روسیچکی، قهرمان روزهای بزرگ آرسنال که می‌توانست حتی درخشان‌تر هم باشد

توماس روسیچکی، قهرمان روزهای بزرگ آرسنال که می‌توانست حتی درخشان‌تر هم باشد

برخی از زیباترین لحظات فوتبال، با حذف کردن جزئیات، در حقیقت ایده‌هایی وحشتناک به نظر می‌رسند.

برای مثال، استیون جرارد هرگز نباید در فینال جام حذفی ۲۰۰۶ مقابل وستهام، آن همه انرژی برای شوت از راه دور را داشته باشد، چه برسد به اینکه بخواهد چنین ریسکی کند.

یا ریکاردو کوآرشما که در جریان پیروزی پرتغال مقابل بلژیک در سال بعد، باید با پای چپ خود شوت می‌زد، یا حداقل با پای راست توپ را پاس می‌داد.

و زمانی که توپ در جریان دربی شمال لندن در سال ۲۰۱۴، در ورزشگاه وایت هارت لین، در کمتر از دو دقیقه ابتدایی بازی، در مقابل محوطه جریمه تاتنهام برای توماس روسیچکی فرود آمد، عقل سلیم حکم می‌کرد که او یک کنترل روی توپ داشته باشد.

با این حال، در هر یک از این موقعیت‌ها، بازیکن درگیر تحت تاثیر چیزی قرار گرفت که بر تمام منطق‌ها چیره می‌شود: خودباوری تزلزل ناپذیر.

اولویت‌ها تغییر می‌کنند و آنچه "باید" انجام شود، با آنچه در چنین شرایطی "انجام می‌شود" یکسان نیست.

اینگونه بود که جرارد شگفتی را برای شاکا هیسلاپ رقم زد، کوآرشما با این حرکت، "تریولا" را به فوتبال بین المللی معرفی کرد، و روسیچکی این کار را چنان انجام داد که انگار ساده‌ترین کار دنیا بوده است.

موضوع در مورد روسیچکی این است که او هیچ حقی برای داشتن چنین اعتماد به نفسی نداشت.

او در سال منتهی به آن بازی تنها ۵ گل زده بود و مصدومیت‌های مکرر می‌توانست هر بازیکن دیگری را دچار تردید به خود کند. حداقل انتظار این بود که او بازی را با احتیاط آغاز کند، اما این هرگز سبک هافبک اهل چک نبود.

او با لقب "موزارت کوچک" زندگی می‌کرد، با تنظیم سرعت بازی و مجبور کردن دیگران به بازی با ریتم او، چه در یک بازی کوچک حذفی و چه در یک دربی حساس مقابل رقیب دیرینه آرسنال.

حتی قبل از اینکه توپ به پای روسیچکی برسد، نوعی مصمم بودن در او مشهود بود؛ حرکتی که از درک او نسبت به نحوه‌ی قرارگیری توپ و حرکت بعدی‌اش نشأت می‌گرفت.

گام‌های بلند او به نحوی است که به نظر می‌رسد توپ را به سمت کفشش دعوت می‌کند، نه برعکس، با این حال قدرت ضربه‌اش از آن دست است که معمولا با بازیکنی که با حداکثر سرعت به سمت توپ می‌رود، مرتبط است.

اگرچه به نظر می‌رسید او می‌تواند آینده را ببیند، اما شاید دلیلش این بود که روی تکرار گذشته حساب می‌کرد. این یک بازی مقابل تاتنهام بود و او همیشه در چنین بازی‌هایی می‌درخشید.

گل سال ۲۰۱۴ توماس روسیچکی فاصله بین دو تیم شمال لندن را تثبیت کرد، اما گل او دو سال پیش به اندازه کافی برای جلوگیری از باز شدن شکاف به سمت دیگر کافی بود.

در اینجا، باز هم شاهد حرکتی هستیم که در نگاه اول عادی و معمولی به نظر می‌رسد، اما با نگاه دقیق‌تر متوجه سطح دقتی می‌شویم که برای انجام آن نیاز بوده است.

روسیچکی به جای اینکه صرفاً به باکاری سانیا پاس بدهد و توپ را به راحتی وارد دروازه کند، باید در کسری از ثانیه که به لدلی کینگ و برد فریدل می‌رسد، فضایی بین آنها پیدا کند.

هیچ تغییری آشکار در گام برداشتن او وجود ندارد، حرکت از دویدن معمولی به دویدن سرعتی تقریباً غیرقابل تشخیص است - حتی پرش کوچک او بعد از ضربه نهایی نیز چنان هنرمندانه طراحی شده که به سختی متوجه آن می‌شوید.

نقشه‌های حساب شده شما حتی زمانی بهتر به نظر می‌رسند که طرح کلی‌شان نامرئی باشد، و یک توماس روسیچکی آماده در زمین، طوری بازی می‌کرد که انگار با رنگ کردن نقشه‌ها روی مژه‌هایش و خیره شدن به آنها، در حال انجام یک سرقت بزرگ است.

حتی با این سناریو، آرسنال نتوانست بلافاصله تمام غنایم را به دست آورد - این گل به هموار کردن مسیر برای پیروزی ۵-۲ در بازی که تاتنهام با دو گل از حریف پیش بود کمک کرد، اما کار در روز آخر فصل به پایان رسید، زمانی که توپچی‌ها سهمیه سومی و (در پی قهرمانی چلسی در لیگ قهرمانان) حضور در لیگ قهرمانان را از چنگ تاتنهام درآوردند.

تا زمانی که همه چیز تمام شد، شواهد مدت‌ها بود که دفن شده بودند و هرگونه شک به تقلب به خاطره‌ای دور تبدیل شده بود.

حسرت آزاردهنده

با این حال، تلخ و شیرین است که دوران بعدی فوتبال توماس روسیچکی تحت الشعاع درخشش او در بزرگترین بازی‌های داخلی، چه دربی شمال لندن و چه نقش او در پیروزی دیگری با کامبک در فینال جام حذفی ۲۰۱۴ در ورزشگاه ومبلی، قرار گرفت.

زمانی که او به انگلستان نقل مکان کرد، به دلیل گلی که به ثمر رساند، اما قبل از اینکه برای اولین بار در ورزشگاه جدید امارات به میدان برود، این امید وجود داشت که او چیزهای بیشتری ارائه دهد.

به نظر می‌رسید جام جهانی ۲۰۰۶ تورنمنتی باشد که در آن اسطوره چک، پاول ندود، مشعل را به نسل بعدی منتقل کند. اما روسیچکی به جای اینکه منتظر شود مشعل به او برسد، با کف دست باز شعله‌ها را در بر گرفت و به مدت ۹۰ دقیقه آن را روی سر خود نگه داشت.

گل او مقابل آمریکا در بازی افتتاحیه، نمونه دیگری از درک اوضاع و زمانبندی به موقع بود. 

شاید به نظر برسد چرخش توپ باعث شده تا کیسی کلر نتواند آن را مهار کند، اما هنر واقعی در این بود که توپ چقدر کم چرخید؛ به عبارتی، در همان لحظه‌ای که توپ شروع به حرکت در هوا می‌کند، دروازه‌بان دیگر تسلیم شدن را پذیرفته است.

در جام جهانی‌ای که مملو از گل‌های زیبا بود، این گل بدون شک یکی از بهترین‌ها به شمار می‌رفت.

حرفه توماس روسیچکی شاید لحظات درخشان زیادی را رقم زد، بسیاری از آن‌ها در لحظات حساس برای باشگاه یا کشورش، اما همیشه این حس وجود داشت که او می‌توانست بیش از این‌ها بدرخشد.

میانگین بازی‌های او در طول یک دهه حضور در آرسنال کمتر از ۲۵ بازی در فصل بود و تنها در پنج سال از ۱۰ سال حضورش در بیش از نیمی از بازی‌های لیگ برتر این باشگاه به میدان رفت، و نمی‌توانیم جز به این فکر کنیم که او بدون مصدومیت‌های پی در پی چه کارهایی می‌توانست انجام دهد.

آخرین اخبار آرسنال

جزئیات خبر
avatar تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱/۸ ۲۳:۵۱
به قلم عباس رضایی
دسته‌بندی: مقاله
منبع : Planet Football
بازدید: ۹۴ بار
این صفحه را به اشتراک بگذارید
بازی بعدی آرسنال
تاتنهام
تاتنهام
VS
آرسنال
آرسنال
لیگ برتر - تاتنهام هاتسپر
۱۴۰۳/۲/۹ ۱۶:۳۰
بازی قبلی آرسنال
آرسنال
آرسنال
5 - 0
چلسی
چلسی
لیگ برتر - استادیوم امارات
۱۴۰۳/۲/۴ ۲۲:۳۰